سهند کوچولو

تو بازار که بودیم یکی از دوست های بابا سعید برای سهند صدای گوسفند در آورد چون که میدونه سهند گوسفند دوست داره از قضا اون یکی دوست بابا سعید که رد میشد گفت سهند بیا عمو گوسفند تو رو صدا میکنه ...

ما امروز با عمه نانا و مادر جون رفتیم بازار . آقا سهند زیاد از بلزار خوشش نیومد چون نوبت ما بود که خرید کنیم ایشون خسته شدن . ای شیطون جر زنی نداشتیم . ...

الهی آلا فدای تو بشه ...

سهندجان دوست داره بره حیاط و با بلدر چین ها بازی کنه . دوست داره با لب تاپ باباش بازی کنه یعنی عکس گاو و گوسفند نگاه کنه دوست داره بره بیرون و هوایی تازه کنه .دوست داره آب بازی کنه و البته دوست داره تو اتاقش که مامان به هم زده بره و بازی کنه نت ما خراب شده و من نمیتونم عکس هار رو آپلود کنم بعدا عکس های سندی رو میزارم جیگر آلا الان خوابیده .      این عکس مال وقتی که بهونه حیاط رو میگیره                                     ...

سهند قبلا خیلی آب آناناس دوست داشت ولی دیگه دوست نداره ...

سهند من دوست داره وقتی دراز میکشه یکی اون رو مالش بده ...

سهند جون عزیزم وقتی به خواب میری مثل یک فرشته میشی دوست دارم ساعت ها بشینم و نگاهت کنم که چطوری آروم خوابیدی .و بوست میکنم و باز هم بوست میکنم بوسه هات اون قدر شیرین هستم که سیر نمیشم . سهند جان تو روح زندگی ما هستی . نگاه زیبای تو رو دوست دارم.    

...

مامانی ناز ببین چی کار کردی من فدای اون لبهای قشنگت برم . ...

من چند تا از عکس های تولدش رو دست کاری کردم و گذاشتم تا همه ببینن. ...