بدون عنوان
نزدیک های ظهر با سهند رفتیم حیاط و سهند توپ بازی کرد بعد با بلدر چین هایی که بابا سعید برای سهند نگه میداره بازی کرد یعنی اون بیچاره ها از سهند میترسیدن وفرار میکردن وسهند اون ها رو دنبال میکرد . بلدرچین های سهند چند روز هست که برای سهند تخم میزارن وآقا سهند ما برای صبحانه تخم بلدر چین میل میفرمایند . بعضیوقت ها که اون ها میخونن سهند همدوست داره مثل اون ها آواز بخونه .
نفسم الن روتخت مامان آلا خوابیده و من برای اون دارم خاطره مینویسم به امید روزی که خودت این کار رو انجام بدی .انشا الله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی