قندک مامان صبح خودت از مامان خواستی که بهت نون و پنیر بدم ولی نه ناهار رو خوب خودی و نه شام این روزا خوب غذا نمیخوری و همه میگن که سهند لاغر شده مامانی غصه میخوره
سهند هر روز میره از تو کمدش لباس تازه هاشو میاره و من بوسش میکنم و خودش هم شروع میکنه به بوس کردن لباس هاش هر لباسی روکه به من نشون میده من ذوق میکنم و اون هم اون قدر ذوق میکنه که گاهی کل کمد خالی میشه ...
سهند نازنین من وقتی میخواد منو صدا کنه میگه آلا بی وقتی میخواد بگه پاشو میگه آلا پا عاشق دوغ هست و میگه دوخ دوست داره با قاب عکس بازی کنه و میگه آکس . توپ هم پوپ میگه من زبونت رو فدا بشم .